در این ثانیه های تازه، در این شکوه دیرین سال رحمت که امروز این گونهسرشار است، پای هر دریچه ستاره ای می درخشد و هیاهویی است آغاز روزیاین چنین را؛ آغاز امامت نور، آغاز امامت آخرین ستاره بیدار.شایسته ایستاده ای و چراغ های راه، در سرانگشتان اشارتت روشن شده است.شایسته ایستاده ای و خورشید، بر پلک های آفتابی ات سجده برده است.شایسته ایستاده ای و این آغاز روزهای انتظار است.این روز فرو خفته را برانگیخته ای در صبحی روشن؛ آخرین وعدهالهی محقق شده است.شایسته ایستاده ای و بر شانه های استوارت، بهار بوسه داده است؛حضور روشنت امید این روزهاست.شایسته ایستاده ای و اشتیاق امامتت، این فرودست را به فرادستپیوند زده است.زمین در پوست خود نمی گنجد و چراغ های هدایت،در دست های مهربانت روشن است.تو آن سایه مهربانی که وعده حتمی خداوندی برای این روزهای مکرر و مکدر.وعده نور، جذبه فلق است و کرانه های آسمان، خلاصه شده در چشم هایت.جذبه فلق است و اولین روزی که ردای امامت به تن کرده ای.جذبه فلق است و روزی سرشار از آینه.نجوای گداخته ام را به شور، در جای جای خاک رها کرده ام.جهانی در مقابل شکوهت خم شده است. نعمت، بر ما تمام و شب چون روحی سرگردان،در بیابان های پیکر خویش فرو ریخته است و روز با برقی از دیدگان سرشارت آغاز شده است.وی بابونه فضا را آکنده است؛اولین روز امامتت، اولین روزی است که جهان،با شوق در جذبه نورت ته نشین شده است.امروز اولین روزی است که خداوند سرنوشت زمین را به تو سپرده است. بخوانید, ...ادامه مطلب
من پر از یاد تو هستم، تومرا یادت نیست من همانم به تو دل بست، چرا یادت نیست؟ چه کسی بافته ی موی تو را وا کرده؟ من خودم بافته بودم همه را، یادت نیست؟ آن خیابان و شباهت به ولی عصر و غروب سرخی آن, ...ادامه مطلب
معجزه عجیب آب به جای نفتخادم میرزای بزرگ شیرازی به نام شیخ محمد که پس از فوت مرحوم میرزا ، ترک معاشرت نمود و از همنشینی با مردم کناره گیری می گرفت. روزی شخصی نزد او می رود و می بیند که به هنگام غروب ، چراغ خود را به جای نفت ، از آب پر نمود و روشن کرد و چراغ در کمال ناباوری روشن و برافروخته شد. آن شخ, ...ادامه مطلب
در شبان غم تنهايي خويش عابد چشم سخنگوي توام من در اين تاريكي من در اين تيره شب جانفرسا زائر ظلمت گيسوي توام شكن گيسوي تو موج درياي خيال كاش با زورق انديشه شبي از شط گيسوي مواج تو، من بوسه زن بر سر هر موج گذر مي كردم كاش بر اين شط مواج سياه همه عمر سفر مي كردم ,شعری ازحمیدمصدق ...ادامه مطلب
دلگیرم از اتشی که گرمم نکرد از بارانی که بارید و خیسم نکرد از پاییز که با دورنگی فریبم داد دلگیرم دلگیرم از تنهایی,دلگیرم,دلگیر دلگیرم,دلگیر,دلگیر به انگلیسی,دلگیری از دوست,دلگیری,دلگیرم از این شهر سرد,دلگیرم از دنیا,دلگیرم از تو,دلگیرم از همه ...ادامه مطلب