می خواهـم تـو را فـریاد بزنـم
تـا افـق هـای دور
می خواهـم نگاهـت را به نگـاه آسمـان پیونـد بزنـم
عقـربـه هـای ساعـت را کنـار میزنـم
می خواهـم از تـو حـرف بزنـم
می شـود آیـا باز صدایـت را بشنـوم
شایـد با تـو
تا فرداهـا برسـم
شایـد دگـر تمـام شـود
ایـن خواب هـای پریشانـی ام
ثانيه هاي بي قراري...برچسب : نویسنده : saniyehayebigararia بازدید : 170