بادو پاي خستگيهام
ميشكنم حصار را تو
دور ميشم از خودِخود
تا كه بشنوم صداتو
خيره مي شم ته جاده
باز ببينم كه نگاتو
اونقدر دوري و دوري
كه نمي بينم چشاتو
باز دوباره برميگردم
برميدارم قصه هاتو
تو برام نوشته بودي
دوست دارم فقط صداتو
ميخونم صدتا ترانه
مي نويسم خاطراتو
خسته مي شم و مي خوابم
تا ببينم خنده هاتو
( شعربرگرفته از وبلاگ شکلات تلخ )
http://shokolattalkh91.blogfa.com
ثانيه هاي بي قراري...
برچسب : نویسنده : saniyehayebigararia بازدید : 165