حسرت دیدار

ساخت وبلاگ

گفتنی ها را گفتم حرف ناگفته نمانده است

بگذار جدا شویم که عشقی بین ما نمانده است

عشق،محبت،عاطفه، عشق دیگر چیست

انسانیت ، مرام ، مروت ، نمانده است

قلبم به زیر پای تو بودو می خندیدی

افسوس نمی خورم که قلبی نمانده است

قبل از گذشتن از من مرا خورد کردی

باشد برو که دیگر وجودی نمانده است

این چند صبا ء که با تو بودم صدافسوس

افسوسم از این بابت است که فرصت نمانده است

جانم به جان تو بسته بود نفسهایم

ای وای من که برایم جانی نمانده است

ازشوق دیدن تو آفتاب می شدم

آفتاب غروب کرد،شوقی نمانده است

کاش دستم به تو می رسید برای انتقام

چه کنم برایم دستی نمانده است

ای روزگار که همیشه ناسازگار بودی

دیگه کسی با تو سازگار نمانده است

کاش لحظه ای می نگریستی به اعمالت

بشتاب که برای جبران فرصت نمانده است

بخشیدن یا نبخشیدنم دیگر چه سود

بخشش زه قلب است و قلبی نمانده است

علی قهرمانی

ثانيه هاي بي قراري...
ما را در سایت ثانيه هاي بي قراري دنبال می کنید

برچسب : حسرت دیدار,حسرت دیدار دوست,حسرت دیدار تو,حسرت دیدار یار,حسرت دیدار همای,حسرت دیدار چشمات,حسرت دیدار چشمات مجید خراطها,حسرت دیدارت,حسرت دیدار تو مریم جعفری,حسرت دیدار پدر, نویسنده : saniyehayebigararia بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 9:13